شما با خواندن این کتاب، میتوانید یک آدم حسابی را از نزدیک تجربه کنید.
همه ما به نصیحت احتیاج داریم و هیچ کسی بی نیاز از آن نیست اما قبول دارم اینکه چه کسی بگه و چه جوری و در چه فضایی ما رو نصیحت کنه، در قبول کردن آن تأثیر کمی نداره. ولی گاهی انسان با مطالعه زندگی یه نفر میتونه حسابی نصیحت و دگرگون بشه.
شهید ابراهیم هادی یک ورزشکار کامل بود و مطالعه کتاب زندگی ایشان بسیار توصیه شده است.
خلاصۀ صحبت های حجة الاسلام پناهیان درباره شخصیت این شهید و کتاب «سلام بر ابراهیم»:
- بنده مبلغ یک کتاب هستم؛ کتاب «سلام بر ابراهیم» که نویسندۀ محترم کتاب میفرماید: وقتی که کتاب را تمام کردم، استخاره بلد نبودم و تمرین نداشتم، ولی قرآن را باز کردم و نیت کردم که خدایا! اسم کتاب را چه بگذارم؟ اول صفحه آمد: «سَلَامٌ عَلىَ إِبْرَاهِیم» (صافات/109)
- به مردم و جوانهایی که این کتاب را نخواندهاند هم توصیه میکنم که حتماً به مطالعۀ این کتاب بپردازند و مطمئن باشند که نگاه و رفتارشان قبل از خواندن این کتاب، با بعد از مطالعۀ آن متفاوت خواهد شد. و حتی میتوانند تاریخ زندگی خود را دو قسمت کنند: یکی قبل از خواندن این کتاب و یکی بعد از خواندن این کتاب.
- حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره) میفرمود:
مطالعۀ زندگی خوبان به منزلۀ کلاس اخلاق است.
- این یکی از تکیهکلامهای شهید این بود: «کاری که مخلصانه نباشد به درد نمیخورَد.»
- شهید ابراهیم هادی چند بار از پهلو مجروح میشود، از گلو و صورت هم مجروح میشود. این شهید عزیز آنقدر داستانهای اکشن و جذابی دارد که افسانههای فیلمهای اکشن و جنگی غربی به پایش نمیرسند. ما فیلمهای جنگی و چریکی غربی و شرقی کم ندیدهایم، ولی بسیاری از آنها افسانه هستند. ولی اگر این کتاب را بخوانید؛ یقیناً افسانههایی که به دروغ برای شما ساختهاند و پرداختهاند پیشتان رنگ میبازند.
- ایشان یک ورزشکار-به تمام معنای کلمه- بود. سلوکی که ابراهیم هادی در گود زورخانه داشته در این کتاب معلوم است.
- برای جوانهایی که اهل تفریح و خوشگذرانی هم هستند، پیشنهاد میکنم این کتاب را بخوانند تا ببینند که با کتاب هم میشود تفریح کرد و خوشگذراند.
- شما با خواندن این کتاب، میتوانید یک آدم حسابی را از نزدیک تجربه کنید.
- در یک سحرگاهی در یک جای بحرانی از جنگ، تصمیم میگیرد اذان بگوید. همه به او میگفتند: «چه شده که الان میخواهی اذان بگویی؟» ولی او دلیلش را برای هیچ کسی توضیح نمیدهد و با صدای بلند مشغول اذان گفتن میشود. وقتی که اذان میگوید: به سمت او تیراندازی میکنند و یکی از تیرها به گلوی او میخورَد. همه میگویند: «چرا این کار را انجام دادی؟!» بعد او را داخل سنگر میبرند و در حالی که خون از بدنش جاری بود، کمکهای اولیه امدادی را برایش انجام میدهند. بعد از مدتی یکدفعهای میبینند که عراقیها با دستمال سفید دارند میآیند اینطرف. اول فکر میکنند شاید این فریب دشمن است. لذا اسلحهها را آماده میکنند، اما بعد میبینند که این عراقیها با فرماندۀ خودشان تسلیم شدهاند. میگویند: چرا تسلیم شدید؟ میگویند: آن کسی که اذان میگفت کجاست؟ گفتند: او یکی از بچههای ما بود که شما به او تیر زدید. گفتند: ما به خاطر اذان او تسلیم شدیم و ماجرای خودشان را توضیح میدهند... این اثر نَفَس یک جوان ورزشکار است که اهل گود زورخانه بود.
- او در دوران دبیرستان در ورزش کُشتی، قهرمان بوده و میگوید: من همیشه در کُشتی مراقب بودم که روی نقطه ضعفهای حریفم انگشت نگذارم. در حالی که رسم کشتی این است که طرف مقابل را از روی نقطهضعفهایش به زمین میزنند. این نشان میدهد که ابراهیم هادی فوق قهرمان و فوق پهلوان بوده است. شهید هادی در عین حال خیلی شوخ بود و شجاعت بینظیری داشت.
- از کنار شهید ابراهیم هادی عبور نکنید! من واقعاً ماندهام که چرا در تمام گودهای زورخانه در سراسر کشور، تندیس شهید ابراهیم هادی نصب نمیشود؟! البته مرقد مطهر تمام شهدایی که اهل گود زورخانه بودند را متواضعانه میبوسم، ولی شهید ابراهیم هادی یک اعجوبۀ دیگری است. حتی نام او هم در یک محیط، اثرگذار است. (1394/03/08)
کتاب «سلام بر ابراهیم»
*سخنرانی حجةالاسلام پناهیان درباره شهید هادی و آثار ورزش در مراسم بزرگداشت شهید ابراهیم هادی- 1395- مصلی تهران ==> http://bayanmanavi.ir/post/3051
به نقل از: بیان معنوی