فاطمه جوکار
تا به حال چقدر به قدرت اراده فکر کرده اید؟ چقدر به این فکر کرده اید که امیدواری و تلاش می تواند مانند یک پل شما را موفقیت برساند؟ از نظر من اراده و امید مانند یک شاه کلید است که می تواند قفل هر دری را باز کند.
چند سال پیش به طور اتفاقی در وب مطلبی را خواندم که برایم بسیار جالب بود. مردی در حادثه تصادف به علت شدت آسیب به کما رفته بود. پزشکان به طور کامل از زنده ماندن این شخص قطع امید کرده بودند و با این نظر جمعی تصمیم گرفتند، دستگاه اکسیژن را از او جدا کنند تا به نفس کشیدن های که امیدی به بازگشت نیست، پایان دهند.
اما با مخالفت خانواده این آقا مواجه شدند. ماه ها گذشت و در شرایطی که یک جسم بی جان روی تخت بیمارستان بود، اما روند رو به بهبود این آقا باعث تعجب پزشکان شده بود. بله، شخصی که همه از او قطع امید کرده بودند به مرور حال و روزش بهتر شد و بالاخره چشمانش را باز کرد!
اما چگونه این اتفاق افتاد؟
وقتی که حالش بهتر شد از او سوال کردند که از نظر خودت علت اینکه دوباره جان تازه گرفتی و به زندگی برگشتی چیست؟ در جواب این سوال او گفته بود، در شرایطی که در کما بودم با خودم حرف می زدم! به خودم امید می دادم و نمی خواستم تسلیم مرگ شوم. همین یک جمله بود که باعث شد بر پایان زندگی و مرگ خط بکشد و به زندگی برگردد.
شاید شما هم از ماجرای اتفاقی که برای مایکل شوماخر قهرمان افسانهای مسابقات فرمول یک جهان رُخ داد، اطلاع داشته باشید. شوماخر که ماه دسامبر ۲۰۱۳ (دی ماه سال ۱۳۹۲) در یک حادثه در پیست اسکی مریبل فرانسه در اثر برخورد با صخره دچار خونریزی مغزی شد، به کما رفت. در بررسی های اولیه علائمی که حاکی از احتمال بازگشت او به شرایط عادی باشد وجود نداشت و پزشکان نیز دیگر امیدی به پیشرفت چشمگیر در روند خارج کردن او از کما نداشتند. اما شوماخر پس از ۹ ماه بیدار شد!
هیچ وقت تسلیم نشوید
همانطور که اشاره شد، قدرت اراده آنقدر زیاد است که بتوان با اطمینان کامل به آن تکیه دهید. اما چیزی که باعث شد این مطلب را بنویسم نه مبحث اراده بود، نه داستان مردی که روی مرگ خط کشید و نه اتفاقی که برای مایکل شوماخر افتاد. بلکه جریان یک خانم ۹۲ ساله است که از خط پایان ماراتن گذشت!
بله تعجب نکنید. در جریان ماراتن سالانه ی راک ان رول در شهر سن دیگو آمریکا، یک زن ۹۲ ساله با عبور از خط پایان، تبدیل به پیرترین فردی شد که مسیر ۴۲/۲ کیلومتری یک مسابقه دو ماراتن را به پایان رسانده است. هَرِیت تامپسون در جریان این مسابقه ماراتن با ۹۲ سال و ۶۵ روز، توانست رکورد کلودیس بورِل را که در سال ۲۰۱۰ با ۹۲ سال و ۱۹ روز از خط پایان ماراتن هونولولو عبور کرده بود را بشکند.
او که اهل شارلوت در ایالت کارولینای شمالی است، پیش از این نیز ۱۵ بار از خط پایان ماراتن راکانرول عبور کرده بود. خود خانم تامپسون، تا کنون دو بار با سرطان مبارزه کرده و از آن جان سالم به در برده است. با این وجود، او در ماه ژانویه امسال، همسرش را در اثر سرطان از دست داد و پسرش نیز به تازگی شیمی درمانی را آغاز کرده است.
این زن ۹۲ ساله، بعد از ۷ ساعت و ۲۴ دقیقه و ۳۶ ثانیه از خط پایان عبور کرد. وی سال گذشته، همین مسیر را در زمان ۷ ساعت و ۷ دقیقه و ۴۲ ثانیه طی کرده و نام خود را به عنوان سریعترین زن بالای ۹۰ سال در به پایان رساندن یک مسابقه ی ماراتن ثبت نموده بود. او بعد از عبور از خط پایان به اسوشیتدپرس گفت که رقابت امسال، به دلیل از دست دادن همسرش از یک سو و درگیر بودن با یک نوع عفونت باکتریایی در یکی از پاهایش، برایش از همیشه سختتر بود و میترسید که به دلیل عدم آمادگی کافی، نتواند از خط پایان عبور کند.
رمز این موفقیت چیست؟
به شخصه نمی توانم منکر تأثیر مثبت سبک زندگی سالم، تغذیه سالم و فعالیت ورزشی در زندگی شوم. اما ۹۲ سال سن، ۷ ساعت و ۲۴ دقیقه دویدن در مسیر ۴۲/۲ کیلومتری واقعاً اراده بزرگی می خواهد. این اراده کجا و ناتوانی کسانی که برای کاهش چند کیلو وزن اضافه به هر دری می زنند و دست آخر هم تغییری در آن ها مشاهده نمی شود. بله دوستان گرامی، قدرت انسان آنقدر زیاد است که بتواند شگفتی آفرین شود، حتی در سن ۹۲ سالگی، پس هیچ وقت خودتان را دست کم نگیرید.
http://www.elmevarzesh.com
ما تا نمرده ایم می توانیم بدنمان را تدبیر کنیم و زیبا ترین بدن را برای خود
بسازیم و این در صورتی حاصل می شود که روح بر بدن حاکم باشد.
هر کس بدنش را بیشتر در اختیار بگیرد زنده تر است؛ مثلاً وقتی من دستم را بالا می آورم معلوم است که خود من دستم را بالا آورده ام حالا اگر من بمیرم چون دیگر من در بدنم نیستم نمی توانم دستم را بالا بیاورم، در نتیجه انسان زنده انسانی است که بدنش را در اختیار خود دارد و کسی مرده است که بدنش در اختیارش نباشد. انسان زنده تر انسانی است که بیش تر و بهتر بدنش را در اختیار داشته باشد.
کسانی که روحشان نتوانسته تمام بدنشان را در اختیار بگیرد، بدن خوش ترکیبی ندارند، در حالی که روح انسان همیشه زیباست و قرآن می فرماید:« سوگند به روح و آن همه تعادل و زیبایی» پس روح همه انسان ها زیباست و اگر روح بتواند در بدن ظهور کند، همه بدن ها در عین تنوع، زیبا هستند.
بدن هایی که مانع ظهور زیبایی های روح اند
اگر روح کسی بر بدنش حکومت نکند، روح اسیر میل های بدن می شود و مانع ظهور زیبایی روح می شود. آن وقت شکم هر جا دلش خواست می رود و روح هم به دنبال او راه می افتد و فرمانده واقعی که باید روح باشد از فرماندهی عزل می شود. ما تا نمرده ایم می توانیم بدنمان را تدبیر کنیم و زیبا ترین بدن را برای خود بسازیم و این در صورتی حاصل می شود که روح بر بدن حاکم باشد واگر اینطور نباشد هر چه بدن خواست می خوریم و بدن پر از چربی شده و باعث تنبلی می شود. تنبلی همین طور ادامه خواهد یافت و روح روز به روز اسیرتر می شود.
وقتی روح بر بدن حاکم باشد
حالا اگر بدن تابع روح باشد به اندازه ای غذا می خورد که روح بتواند بدن خودش را زیبا نگه دارد. ولی اگر روح تابع بدن باشد چون حرص دارد غذا زیادی می خورد که باعث زشت شدن بدن او می شود. مثلا روزی که روی حساب ورزش کنید و در حین ورزش تمرکز خود را از دست ندهید سر سفره که می نشینید حرص غذای بیشتر را ندارید، ولی اگر ورزش را برای برد و باخت کرده باشید وقتی سر سفره هستید بی حساب غذا می خورید. اگر ورزش جهت و هدف صحیح نداشته باشد نه تنها نفع بلکه ضرر هم دارد مثل کسانی که ورزش می کنند فقط برای اینکه زورشان زیاد شود که پس از مدتی هیکل بدقواره ای پیدا خواهند کرد.
چگونه روح را بر بدن حاکم کنیم؟
تمرکز روح در حین حرکات ورزشی در کنار تمرینات منظم می تواند بدن را در اختیار روح قرار دهد. البته باید قصدتان از ورزش کردن تسلط پیدا کردن روح بر بدنتان و بر میل های افراطی بدنتان باشد ولی اگر هدفتان خودنمایی و قوی شدن باشد این ورزش کردن هیچ نتیجه ای نخواهد داشت و نه روحتان عالی می شود و نه بدن در اختیار روح می ماند. پس حتما باید روح را با هدف و جهت وارد تمرینات ورزشی کرد تا بتواند بر بدن حاکم شود.
اگر روح بزرگ و با همت و مدیر تنتان شود، وقتی غذا می خورید این غذا بر اساس روحتان تقسیم می شود و به جاهایی که بیشتر کار می کند غذای بیشتر و به جاهایی که کمتر کار می کند غذای کمتری می دهد که باعث تناسب در بدن می شود.
نتایج حاکمیت روح بر بدن
اگر روح بر بدن حاکم باشد دو نتیجه دارد:
1- اینکه بدنتان منظم می شود.
2- اینکه اراده قوی پیدا می کنید که باعث می شود بر میل ها و حرص های بدنتان حکومت می کند و قلب برای درک و فهم مسائل معنوی و توحیدی آماده می شود.
باید دائم توجه داشته باشید که چرا ورزش می کنید؟ برای قیافه گرفتن برای دیگران یا برای حاکم شدن روح بر بدن ورزش می کنید. وقتی روح بزرگ و متعالی شد می تواند از حرص و میل های بی جا رها شود. روح بزرگ حاضر نیست به نامحرم نگاه کند هر چند شهوت به او بگوید نگاه کن. بین شهوت و روح جنگ و نزاع است و وقتی چشمت به نامحرم افتاد شهوت می گوید ادامه بده، روح می گوید حرام است و اگر تمرین کردی که نگاه نکنی، دفعات بعد به راحتی نگاه نمی کنی و بر شهوت مسلط می شوی.
منبع: «کتاب جوان و انتخاب بزرگ-استاد طاهرزاده- انتشارات لب المیزان»
طالوت
zurkhane.ir